loading...
غرب پاتوق,سایت تفریحی,پیشواز,عکس,اس ام اس
ساکس رایگان و پرسرعت ویژه ی اعضا

ساکس رایگان و پر سرعت ویژه اعضا برای دریافت ابتدا عضو شوید و سپس روی بنر زیر کلیک کنید...


http://gharbdownload.rzb.ir/post/4

ali بازدید : 417 نظرات (0)
موضوع : .بخش عمومی و آموزشی٬داستان و رمان  

داستان جدید و خواندنی برادر

شخصی به نام پل یک دستگاه اتومبیل سواری به عنوان عیدی از برادرش دریافت کرده بود” شب عید هنگامی که پل از اداره اش بیرون امد متوجه پسر بچه شیطانی شد که دور و بر ماشین نو و براقش قدم میزند و ان راتحسین می کرد”پل نزدیک ماشین که رسید پسر پرسید:این ماشین مال شماست” اقا؟ پل سرش را به علامت تائید تکان داد و گفت: برادرم به عنوان عیدی به من داده است.پسر متعجب شد وگفت:منظورتان این است که برادرتان این ماشین را همین جوری “بدون اینکه دیناری بابت ان پرداخت کنید”به شما داده است؟ اخ جون ” ای کاش…؟
البته پل کاملا واقف بود که پسر چه ارزویی می خواهد بکند” او می خواست ارزو کند که ای کاش او هم یک همچون برادری داشت” اما انچه که پسر گفت:سر تا پای وجود پل را به لرزه در اورد:ای کاش من هم یک همچو برادری بودم”
پل مات و مبهوت به پسر نگاه کرد و سپس با یک انگیزه انی گفت: دوست داری با هم تو ماشین یه گشتی بزنیم؟
“اوه بله دوست دارم”
تازه راه افتاده بودند که پسر به طرف پل برگشت و با چشمانی که از خوشحالی برق می زد گفت:”اقا می شه خواهش کنم که بری به طرف خونه ما؟”
پل لبخند زد. او خوب فهمید که پسر چه می خواهد بگوید: او می خواست به همسایگانش نشان دهد که توی چه ماشین بزرگ و شیکی به خانه برگشته است. اما پل باز هم در اشتباه بود… پسر گفت: بی زحمت اونجایی که دوتا پله داره نگهدارید.
پسر از پله ها بالا دوید” چیزی نگذشت که پل صدای برگشتن او را شنید. اما دیگر تند وتیز بر نمی گشت”او برادر کوچک فلج و زمین گیر خود را بر پشت حمل کرده بود. سپس او را روی پله پائینی نشاند و به طرف ماشین اشاره کرد: “اوناهاش جیمی”می بینی؟درست همون طوریه که طبقه بالا برات تعریف کردم “برادرش عیدی بهش داده و دیناری بابت ان پرداخت نکرده. یه روزی من هم یه همچو ماشینی به تو هدیه خواهم داد…
اونوقت می تونی برای خودت بگردی و چیزهای قشنگ ویترین مغازه های شب عید رو همان طوری که همیشه برات شرح میدم ببینی”
پل در حالی که اشکهای گوشه چشمش را پاک می کرد از ماشین پیاده شد و پسر بچه را در صندلی جلوئی ماشین نشاند” برادر بزرگتر با چشمانی براق و درخشان کنار او نشست و سه تائی رهسپار گردشی فراموش ناشدنی شدند.
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • لینک دوستان
  • خرید vpn
  • دانلود آهنگ جدید
  • چت
  • خرید گیفت کارت
  • تولید پرچم
  • دانلود آهنگ جدید
  • ادکلن شانل
  • مجله گردشگری
  • قرص مخمر آبجو
  • قرص چاق کننده گیاهی Brewers Yeast
  • سیب اپ
  • آپلود رایگان
  • هتل های مشهد
  • قیمت روز زعفران
  • شرکت حمل و نقل بین المللی
  • تبلیغات رایگان
  • سریال جم
  • آتلیه کودک
  • تشریفات مجالس
  • تور بلغارستان
  • عکس بازیگران ایرانی
  • سفرنامه
  • پایان نامه رشته هنر
  • مقاله ترجمه شده
  • دانلود پاورپوینت
  • درمان ریزش مو
  • لارجر باکس طلایی
  • بانک شماره موبایل دانشجویان
  • سنجش و دانش
  • سنجش و دانش
  • آفبا
  • خرید فلش مموری
  • خرید عینک آفتابی
  • نرخ ارز و طلا
  • اتاق کودک
  • ثبت شرکت
  • اکستندر
  • تین آوا سیستم
  • دانلود آهنگ شاد
  • دستگاه حضور و غیاب
  • هارد SSD
  • شمعدونی
  • دانلود آهنگ جدید
  • مدل لباس مجلسی زنانه
  • دکتری هنر
  • پایان نامه حقوق
  • کنکور وکالت
  • کنکور دکتری
  • پودر چاقی بومبا
  • سایت تفریحی
  • انجام پایان نامه
  • جدیدترین وبلاگ های فارسی
  • واضح
  • تور کیش
  • کاریاب
  • فروشگاه اینترنتی
  • سایت همسریابی
  • همسریابی
  • گوش پاک کن برقی
  • فروش اینترنتی ادکلن
  • دزد گیر درب و پنجره
  • لیف برقی
  • قیمت ssd samsung
  • اجاره باغ برای عروسی
  • دانلود سریال جدید
  • قیمت روز خودروی شما
  • آخرین مطالب ارسال شده
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 557
  • کل نظرات : 4
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 112
  • آی پی امروز : 59
  • آی پی دیروز : 120
  • بازدید امروز : 136
  • باردید دیروز : 481
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 136
  • بازدید ماه : 8,277
  • بازدید سال : 66,395
  • بازدید کلی : 508,941